......کودکم
کودکم آرام آرام قد می کشد و
من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش
بزرگ می شوم...
او می رقصد و من آرام آرام
نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم...
او می خندد و من از
شوق ِ حضورش اشک می ریزم...
او آرام در آغوشم آرام می گيرد و
من تا صبح از آرامشش آرام می شوم...
او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر
می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند...
او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...
حرف می زند...
به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......
و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید!
و من... کودکانه...
در سایه بزرگیش پنهان می شوم
تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی