......روحش شاد
امروز4 امین سالگرد بابابزرگ مامانی بود .
واسه همین هم با مامان جون و باباجون و آنابالاسی رفتیم سر مزار آقا جون .
البته تو اولین بارت بود که میرفتی.
همیشه با عکس اون که رو دیوار خونه ی آنابالاسی بود صحبت میکردی......
تو هی به عکس روی قبرش چشم دوخته بودی و بوسش میکردی.
پدرم
میخواهم با اشکهایم گلی بپرورم به رنگ خون دل و
به قامت هزاران دریغ و آه و در روز تولدت بر مزارت گذارم …
پدرم
در این روز آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش ، هنوز باور ندارم که تو رفته ای ؛
هنوز دست احساس تو را حس میکنم چون تو زنده ای …
پ مثل پناه
پ مثل پدر
همانکه بودنش مرگ غرورمان رارقم زده وجای خالی اش
اندوه بار برسرمان هوار میکشد.
کاش ماهم پدر داشتیم تا بجای خیرات هدیه میخریدیم و
به جای روزت مبارک پدر، نمیگفتیم : روحت شاد پدر
پدر روحت شاد که مسیر چگونه زیستن را به ما آموختی
برای شادی روح همه پدران در گذشته صلوات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی