.......بای بای پوشک
تقریبا از دوم خرداد پروژه ی جیش گفتن آغاز شده بود.........
توی این 80 روز هر راهکاری که پیشنهاد میشد رو امتحان میکردیم.....
همه ی عروسکها مینشستن جلوی در دستشویی, همه ی خوراکیها
روی در و دیوار آویزون بودن تا دنیز خانم لطف بکنن و جیش بگن
ولی متاسفانه این کار با شکست مواجه میشد.......
یه موقع هایی درست تو اتاق خودش خوشبختانه روی فرش اتاقش
این کار و انجام میدادن........
خودم زود زود میبردم دستشویی ولی خودش
اصلا نمیگفت که جیش دارم....
تا اینکه چند روز پیش مامان جون قول خرید تبلت رو به
دنیز خانم دادن و این بود که آروم آروم خانمی
شروع به گفتن جیش کردن.....
البته به عشق تبلت.....
بازم از کلمه ی جیش دارم استفاده نمی کنه .
فقط هر بار میگه :
مامان گه ه ه ه........ یعنی مامان بیا
منم میگم کجا ؟
باز داد میکشه : سن گه ه ه ......
دستمو میگیره و بدو بدو میره دستشویی.....
ولی خوشبختانه با تشویق های مامان جون از دیروز که
جایزه ش رو گرفته دیگه راحت تر میره دستشویی.......
اینم از جایزه ش ....
آخ جون.....