......اولین زیارت
یه چند روزی با مامان جون و آنابالاسی
رفته بودیم تهران ,دیدن فامیل ها.......
از اونجا تصمیم گرفتیم یه روزه بریم قم و برگردیم.
اینم از اولین زیارت دنیز کوچولوم......
می دونین وقتی به دنیز گفتم توی حرم
من و بابا رو دعا کن چی کار کرد؟
اولش گفت نی یه ه ه ه ه ه ه ؟(چرا؟)
گفتم چون دعای کوچولو ها زودتر برآورده میشه.
گفت : بابام بیشت آشیییییین....
لولانیندا گولی جوررنسیییین.....
الهی مامان قربونه دعا کردنت.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی